ایران ـ جواد محرمی
برگزاری اجلاس دی هشت در اسلامآباد بهانهای شد برای سفر چند روزه به کشور پاکستان. دوحه و کراچی شهرهایی بودند که برای رسیدن به مقصد ساعاتی پذیرای ما بودند مشاهده تضاد طبقاتی شدید یکی از ویژگیهای سفر من به 2 کشوری بود که از ثروتمندترین و فقیرترینهای جهان اسلام هستند. حقیقت تلخی که مشاهده آن در گوشهای از حوزه جغرافیایی دنیای اسلام بسیار دردناک و البته تأسفبار بود. فرودگاه دوحه را به واقع میتوان بینالمللی نامید. سرمایهگذاری گسترده در بخشهای مختلف، این فرودگاه را به کانون خطوط هوایی بینالمللی منطقه تبدیل کرده است. دوحه با 600 هزار نفر جمعیت و درآمد سرانه 73 هزار دلار برای هر نفر جزو ثروتمندترین شهرهای دنیاست.
مردمانی که شاید تا یک قرن پیش درون خیمههای خود در صحرا زندگی میکردند حالا در قرن بیستویکم به واسطه منابع سرشار نفت و گاز یکی از مدرنترین پایتختهای جهان را بر پهنه صحرا ایجاد کردهاند. آسمانخراشهایی که برای جمعیت چند صد هزار نفری این شهر بسیار زیادند اما در واقع بیشتر آنها هتلهایی هستند که پذیرای قشر مرفه از سرتاسر جهان بوده و علاوه بر نفت و گاز منبع درآمد دیگری برای این کشور حاشیه خلیج فارس شدهاند.
رشد صنعت توریسم در شهری مثل دوحه به واسطه میراث فرهنگی و ملی و باستانی نیست چرا که بادیه نشینی تنها میراث تمدنی آنهاست. تأسفانگیز اینکه ثروت قطر نه تنها هیچ به کار امت اسلام نیامده بلکه بر عکس به واسطه سیاست معروف تفرقه بنداز و حکومت کن امروزه ثروت سرشار این کشور برای تسلیح معارضان مسلح سوری سرریز میشود. قطر بزرگترین حامی مالی معارضان سوری است و به واسطه درآمد بیحساب این کشور حاشیه خلیج فارس مردم سوریه امروز درگیر نزاع با تروریستهایی هستند که برای نیل به مقصود از انجام هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند.
اگر در ایران این اجناس چینی است که بازار را قبضه کرده در دوحه قطر نیز به هر گوشهای که سرک بکشی از فروشنده و مهماندار هتل و راننده تاکسی را زنان و مردانی با ملیت شرق آسیا تشکیل دادهاند.
قرائت خشک و متعصبانه از اسلام سبب شده معادله سنت و مدرنیسم در این کشور به نفع مدرنیسم درحال پیش روی باشد. از تضادهایی که در دوحه هر از گاهی به چشم میآمد حضور زنانی با چادر و روبنده کامل در شهری بود که هویتش بر مبنای تفکر مادی شکل گرفته است. داخل فرودگاه و فروشگاههای این پایتخت مدرن مملو از ملیتهای اروپایی است. گرچه روح و هویت مدرنیسم دوحه را فراگرفته است اما گهگاه ظواهری از اسلام در لایههای زیرین تمدن سرمایه سالار این شهر خودنمایی میکند. ظواهری که لاجرم در حاشیه و به واقع در سایه جلال و شکوه تحمیلی هویت سرکش مدرنیته قرار گرفته است. صدای اذان و مساجدی که گلدستههای آن در میان آسمانخراشهای پر تعداد و سر به فلک کشیده شهر جلوهای ندارند از مصادیق این ظواهری است که دولتمردان قطری به آن اکتفا کردهاند. با خود فکر کردم روزگاری در جغرافیای بزرگ اسلام، مساجد بزرگترین بنا و گلدستهها بلندترین سازههای معماری شهرها را تشکیل میدادند.
پرسه کوتاهی در دوحه و اسلامآباد و قیمت کردن اجناس کافی است تا چند نکته به سرعت دستت بیاید. اول اینکه در ایران با وجود گرانیهای اخیر باز هم میتوان گفت ارزانی حکمفرماست، وقتی قیمت یک کفش ورزشی یا یک پیراهن با حقوق یک ماه من برابری میکند تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... این در کشور ثروتمندی مثل قطر با درآمد سرانه بسیار بالا چیز عجیبی نیست اما حیرت انگیز و تاحدود زیادی تأسفبار اینکه در پاکستان با درآمد سرانه هم قیمت اجناس بسیار گرانتر از ایران است. اینجا در دوحه همه چیز دست به دست هم داده تا امکاناتی بنا شود برای طبقه یک درصدی جهان. حضور 12 ساعته من در این شهر به رسم تصادف و اتفاق رقم خورده بود و واضح بود که تناسبی میان درآمد من و زندگی در این شهر وجود نداشت و من مهمان ناخواندهای بودم که باید زودتر با پرواز همان شرکت هواپیمایی قطری دوحه را به مقصد کراچی ترک میکردم.
عبور از دل کراچی، کانون بمبگذاریهای انتحاری
کراچی یک ابر شهر بیرحم است که جمعیت 22 میلیون نفری با اکثریت فقیر را در خود جای داده است. این شهر کانون انفجارهای انتحاری و ترورهای کور در پاکستان است. یکی از کارمندان کنسولگری ایران در کراچی میگفت مردم در اغلب مناطق این شهر کمتر از 12 ساعت در روز از نعمت برق برخوردارند. آب آشامیدنی بهداشتی برای اکثر شهروندان مهیا نیست. کراچی چهارمین شهر غیر قابل زیست در جهان شمرده میشود، چرا که آوارگی میلیونها تن از مردم شهر در کوچه و خیابانها به دلیل نداشتن مسکن را به همراه داشته است.
عشق بازی با جان
سفر ما به پاکستان مصادف بود با دهه اول محرم. تلویزیون دولتی پاکستان اغلب برنامه هایش را به عاشورای حسینی اختصاص داده بود. عزاداری برای امام حسین(ع) در پاکستان یعنی عشقبازی با جان خویش. همان روز ورود به اسلامآباد با خبر انفجار چند بمب در راولپندی و شهید و مجروح شدن چند شهروند عزادار پاکستانی مواجه شدیم.
توقف چند ساعته ما در کراچی منجر به خواندن نماز صبح در نمازخانه فرودگاه این شهر شد. از آنجا که چیزی شبیه به مهر در بساط نمازخانه یافت نکردیم یک دستمال کاغذی را چند پاره کرده و به عنوان مهر به کار بردیم. برادران اهل سنت مبهوت طرز نماز خواندن مهمانان ناخوانده شیعه مذهب شده بودند. حتی وضو گرفتنمان هم سوژه جالبی برای آنها بود. نظافتچی وضوخانه با احترام ویژهای برخورد کرد و با تعارف دستمال کاغذی برای خشک کردن دست و صورتمان محبت خود را ابراز کرد. در پاکستان تقریباً همه به محض این که متوجه میشدند ایرانی هستیم واکنش مثبتی نشان میدادند.
مسلمانان شیعه و سنی پاکستان مدتهای مدید در کنار یکدیگر همزیستی داشتهاند اما پدیدهای به نام طالبان با حمایت دلارهای نفتی وهابیت و هدایت سرویسهای اطلاعاتی غرب امروزه کراچی را به شهری با ضریب امنیت پائین تبدیل کرده است.
در راه بازگشت از اسلامآباد نیز توقف 8 ساعتهای در کراچی داشتیم که مصادف بود با شب تاسوعای حسینی، خبرها از آمادهباش کامل ارتش و نیروهای پلیس در روزهای عزاداری حکایت داشت و این یعنی به امنیت خوب و مطلوب ایران بیندیشم و حسرت بخورم. فاصله طولانی فرودگاه تا کنسولگری ایران را توسط یک خودروی نظامی ارتش با چندین مرد مسلح اسکورت شدیم. 10 ایرانی شیعه، سوار بر یک ون، شب تاسوعا در کراچی برای وهابیها لقمه چرب و نرمی محسوب میشد. راننده ون که به زبان فارسی مسلط بود در میانه راه پلی را نشانمان داد که به دست مهندسان ایرانی احداث شده بود و در جریان ساخت آن وهابیها دو مهندس ایرانی را به طرز ناجوانمردانهای به شهادت رسانده بودند
.
نزاع میان شیعه و سنی در پاکستان موضوع ریشهداری نیست و ترور و بمبگذاری و ظلم به شیعیان ساخته و پرداخته وهابیت دست پرورده صهیونیسم است. با اینحال پاکستان عرصه مناسبی برای جولان اندیشه منحط وهابیت است تا به واسطه دلارهای نفتی امیرنشینهای خلیج فارس اقلیت مظلوم شیعه در پاکستان مورد هجوم و تعرض مزدوران این فرقه ضاله قرار بگیرند. پاراچنار یکی از مناطقی است که شیعیان در آنجا تحت ظلم و ستم فراوانی قرار دارند منطقهای محصور میان قبیلههای سنی مذهب که وهابیت از میان آنها برای فشار بر شیعیان یارگیری کرده است. این منطقه در شمالغرب پاکستان در حدود 20 کیلومتری مرز افغانستان قرار دارد.ناحیهای شیعه نشین که مردمانش حاضر نمیشوند سرزمینشان محل امنی برای ترانزیت مواد مخدر باشد و تاوان مقاومت بر عقیده شان را به طرزی دلخراش و باورنکردنی میپردازند.
پاسخی حساب شده
خیابانهای خلوت کراچی را در دل شب با سرعت بالا و مشایعت خودروی نظامی که آژیرکشان تعقیبمان میکرد طی کردیم و به کنسولگری ایران در منطقه سبز کراچی رسیدیم، مکانی که در امنترین منطقه شهر واقع بود، در آنجا با استقبال گرمی مواجه شدیم و با یکی از کارمندان کنسولگری تا نزدیکیهای صبح از هر دری سخن گفتیم.
گفتوگویمان به مقاومت غزه و موشکهای حماس و جهاد اسلامی که قلب تلآویو و فراتر از آن را نشانه رفته بود کشید. سفر به پاکستان سبب شده بود از اخبار دفاع مردم مظلوم غزه عقب بمانیم. موشکهای فلسطینی خواب راحت را از چشم صهیونیستها ربوده و گنبد آهنین از انهدام بیش از نیمی از آنها عاجز مانده بود. سؤال خبرنگار دیلی تلگراف انگلیس در نشست خبری رئیس جمهور با نمایندگان رسانهها در اسلامآباد هم به همین مسئله اختصاص داشت. چرا ایران به حماس موشک میدهد تا بر سر مردم اسرائیل بریزد؟ پاسخ احمدینژاد مانند همیشه حساب شده و منطقی بود. «هر ملتی حق دارد از هر وسیلهای برای دفاع از خود استفاده کند و البته ما ترجیح میدهیم مسئله فلسطین با صلح حل و فصل شود اما صهیونیستها ثابت کردهاند که جز حرف زور زبان دیگری را نمیفهمند.»
اسلامآباد و تمجید از احمدینژاد به مثابه یک قهرمان
تدابیر بسیار ویژه امنیتی حاکم در اسلامآباد فرصت حضور آسان در میان مردم کوچه و بازار را از ما گرفت. اسلامآباد شهری است با جمعیت زیر یک میلیون نفر و بیشتر قشر متوسط به بالا به لحاظ درآمدی را در خود جای داده است، شهری که 45 سال بیشتر قدمت ندارد و برای انتقال پایتخت از کراچی در سال 1962 ساخته شده است. اسلامآباد نقطه آغازین جنگلهای زیبای کشمیر و سرزمینی است که از آغاز استقلال محل مناقشه ارضی میان هند و پاکستان بوده. خیابانهای اسلامآباد مملو از مردان مسلحی است که امنیت شهر را در روزهای برگزاری اجلاس دی 8 بر عهده دارند.
هواپیمای دکتر احمدینژاد و هیأت همراه به محض فرود روی باند فرودگاه بینالمللی بینظیر بوتو و خروج وی از آن با استقبال رسمی یکی از وزرای این کشور روبهرو میشود. دیدار با نخبگان پاکستانی جزو نخستین برنامههای احمدینژاد در پاکستان است. سفارت ایران میزبان این نشست گرم و صمیمی است. سخنان تنی چند از نخبگان پاکستانی به وضوح نشان میداد مردم پاکستان تا چه اندازه از ذکاوت و درایت نسبت به رخدادهای جهان اسلام برخوردارند و به جرأت میتوان گفت بر اساس آنچه خود آنها به صراحت بر آن تأکید داشتند فقدان یک رهبر دلسوز، مبارز و آگاه و آرزوی داشتن آن حقیقتی بود که ملت پاکستان را از درون میسوزاند. رهبری که نمونه و مثال آن را در شخصی چون امام خامنهای مشاهده میکردند. اما مروری بر نشست رئیس جمهور با نخبگان پاکستانی به وضوح علاقه آنها به دکتر احمدینژاد را به اثبات میرساند. دلاور، شجاع، الگو، بزرگترین مبارز اسلام در برابر کفر و شخصیت بزرگ جهان اسلام بخشی از عباراتی بود که افراد حاضر در این جلسه به وسیله آنها رئیس جمهور ایران را خطاب قرار میدادند.
ای کاش...
نخستین نخبه پاکستانی در این نشست از رئیس جمهور ایران با عنوان قهرمان و الگو یاد کرد. تجلیل از ایستادگی ایران در برابر همه زورگویان جهان و بیان اینکه ای کاش ماهم مسئولانی چون احمدینژاد داشتیم بخشهایی از سخنان او را به خود اختصاص داد.
رئیس دانشگاه علامه اقبال با اشاره به اینکه امروز وقتی میخواستم به این جلسه بیایم فرزندانم تقاضا داشتند که برای دیدن شما من را همراهی کنند از محبوبیت بالای رئیسجمهور ایران در میان قشرهای مختلف مردم پاکستان سخن گفت.
علامه امین شهیدی دبیرکل حزب وحدت اسلامی پاکستان بهعنوان نماینده طبقه روحانی و احزاب سیاسی از پاکستان بهعنوان کشور احمدینژاد یاد کرد و توصیف احساسات مردم پاکستان نسبت به احمدینژاد را کاری دشوار دانست. این روحانی شیعه که شور و شوق دیدار با احمدینژاد را میشد در طنین صدایش به خوبی حس کرد با اشاره به اینکه مردم پاکستان نخستین ملتی هستند که به اتفاقات جهان اسلام واکنش نشان میدهند از به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی ایران بهعنوان نخستین کشور و نیز عکسالعمل سریع این ملت به اقدامات خصمانه غرب بر ضد اسلام سخن گفت.
« امروز اگر از هر کدام از مردم رنج کشیده و فقیر پاکستان راهحل مشکلات این کشور را سؤال کنی بلافاصله نام و ذکر رهبر انقلاب و احمدینژاد را خواهی شنید» جملهای بود که این فرد پاکستانی با افتخار آن را به زبان میآورد.
یکی از سیاستمداران پاکستانی در امور بینالملل نیز از احمدینژاد باعنوان تنها شخصیتی که در جهان اسلام در برابر ظلم ایستادگی میکند نام برد و انقلاب اسلامی را متأثر از یک نظریه کاملاً اسلامی و بیداری ملتهای مسلمان منطقه را ناشی از موج حاصل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دانست.
وی تأکید کرد: پاکستان به شما افتخار میکند و امیدواری برای داشتن رهبرانی چون شما آخرین جملات وی خطاب به رئیسجمهوری ایران بود.
اگر محدودیت امنیتی نبود، 50 میلیون استقبالکننده داشتید
رئیس شورای امام حسین پاکستان نیز در سخنانی گفت: اگر محدودیتهای امنیتی نبود میلیونها نفر در پاکستان به استقبال شما میآمدند. شما اینجا مهمان نیستید بلکه میزبانید. او اشاره کوتاهی هم داشت به ظلمی که به شیعیان پاراچنار میرود و درخواست ارائه راهحلی برای کم کردن آلام مردم مظلوم این منطقه بخش دیگری از سخنان این نخبه پاکستانی را تشکیل میداد.
یکی از علمای اهل سنت پاکستانی نیز پشت تریبون قرار گرفت و از حق هستهای ایران دفاع و از تحریم ملت ایران انتقاد کرد و اعلام نمود که در صورت تجاوز هر کشوری به ایران، ملت پاکستان در کنار ملت ایران خواهد ایستاد. تقدیر از احمدینژاد برای حمایت از مقاومت مردم مظلوم غزه نیز در سخنان این روحانی سنی به چشم میخورد.
سپس پیرمردی که خود را فرزند شیخالحدیث امام مولانا عبدالحق مبارز و مجاهد معروف در برابر اشغالگری شوروی در افغانستان معرفی کرد از احمدینژاد اجازه خواست تا دقایقی سخن بگوید و رئیسجمهور نیز با کمال میل از او برای بیان سخنانش دعوت کرد. پیرمرد میگفت که پدرش معتقد بوده اگر هر کدام از مسلمانان آب دهان خود را به سوی اسرائیل پرتاب کنند این رژیم نابود خواهد شد. پیرمرد با اشاره به اینکه رهبر انقلاب به درخواست امریکا برای همکاری در جنگ افغانستان پاسخ منفی داد از مشارکت پرویز مشرف با امریکاییها در این جنگ ابراز تأسف کرد و گفت که ملت پاکستان حاضرند برای اسلام جان خود را فدا کنند اما دشمنان میکوشند وحدت ملی مردم ما را با تفرقه مذهبی به چنددستگی تبدیل کنند. پیرمرد به حق و به درستی میگفت که میان شیعه و سنی در پاکستان هیچ اختلافی وجود ندارد و این دشمنان هستند که با انفجار چند بمب میکوشند این گونه القا کنند که در پاکستان شیعه و سنی به جان هم افتادهاند.
حلقهای بر دور دوست
سخنان رئیسجمهور در این نشست اما به نظر من دریچهای تازه به روی ملت پاکستان باز میکرد. احمدینژاد نه فقط دنیای اسلام بلکه همه جهان را درگیر مشکلات و معضلات فراوان دانست و از جهانی اندیشیدن به عنوان راهحل فائق آمدن بر مشکلات یاد کرد.
تأکید رئیسجمهور به رحمة للعالمین بودن پیامبر مکرم اسلام(ص) بارها در کلام او تکرار شد. احمدینژاد تأکید داشت: باید دست به دست هم بدهیم تا پیامبر(ص) را بشناسیم و همه ملتها اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی باید با هم متحد شویم و اداره جهان را از دست صهیونیستها بگیریم.
رئیس جمهور گفت: صهیونیستها و حامیانشان بسیار ضعیف و شکنندهاند و قدرت خود را بزرگ و اسطورهای نشان میدهند، قدرت آنها از خودشان نیست بلکه از ضعف و تفرقه ملتهای جهان است، اگر هر ملتی به فکر خودش باشد هیچ اتفاقی نمیافتد، امروز موج عدالتخواهی و بیداری در حال گسترش است و باید حول یک انسان آسمانی همه جهانیان به وحدت برسند و هیچ انسان آزاداندیشی از اینکه محور این وحدت فرزند رسول خدا(ص) باشد ناراحت نخواهد شد.
پس از اتمام جلسه رئیسجمهور مانند همیشه در حلقه محاصره حضار قرار گرفت. صحنهای که بارها در ایران آن را دیده بودم. حتی زمانی که احمدینژاد یک شهردار بود، حلقه مردم گرد احمدینژاد تا خودروی او ادامه داشت و بازار عکسهای یادگاری گرم بود تا اینکه این مردی که به گفته آنها قهرمان جهان اسلام لقب گرفته بود سوار بر خودرو از نظرها دور شد اما بیتردید در قلبها ماندگار خواهد ماند.
فردای آن روز شنیدم که دیدار احمدینژاد با نخبگان پاکستانی بازتاب بسیار زیادی در مطبوعات پاکستان داشته است. از برنامههای رئیسجمهور در اسلامآباد مصاحبه با شبکه تلویزیونی «جیو» بود. شبکه خبری که سابقه آن به پیش از استقلال پاکستان از هند میرسد. یکی از همکاران تیم خبری که برای دریافت فیلم این مصاحبه به ساختمان این شبکه در اسلامآباد مراجعه کرده بود میگفت با ورود به داخل این شبکه شگفتزده شده است. چرا که با اتاقهایی درب و داغان و رنگ و رو رفته، کامپیوترهای بسیار قدیمی و ساختمانی که به مخروبهای شبیه بوده مواجه شده است. توصیف همکار خبرنگارمان باعث شد با وجود همه کمبودها به خاطر جایی که در آن کار میکنیم شکرگزار پروردگار باشیم.
کلمات کلیدی :