بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
عید بسیار بزرگ و مسعود میلاد حضرت خاتمالاوصیا، حضرت ولىّعصر و صاحبالزّمان ارواحنالهالفداوعجّلاللَّهتعالىلهالفرج را به شما برادران و خواهران عزیزى که در اینجا تشریف دارید، بخصوص برادران و خواهرانى که از راههاى دور تشریف آوردهاند و بالاخص به خانوادههاى معظّم شهدا و جانبازان و ایثارگران و همچنین به همه ملت ایران و به همه شیعیان عالم و به همه کسانى که در هر نقطه عالم، از ستم و ظلمات حکومتهاى طاغوتى رنج مىبرند و امیدى مىطلبند، تبریک عرض مىکنم.
یکى از مهمترین روزهاى سال، روز نیمه شعبان است که هم مصادف با ولادت ذىجود و مسعود حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه شده است و هم شب و روز نیمه شعبان - با قطع نظر از ولادت این بزرگوار در این شب و روز - از لیالى و ایام متبرّکند. شب نیمه شعبان، شب بسیار متبرّکى است. تالىتلوّ لیالى قدر و وقت توجّه و تذکّر و توسّل به ذیل عنایات بارىتعالى و طلب و درخواست است. اعمال و ادعیّهاى هم دارد که اگر موفّق شدهاید و آنها را انجام دادهاید، انشاءاللَّه مشمول قبول پروردگار باشد. اگر کسانى هم غفلت کردند و توجّه نداشتند، به یاد نگهدارند که همه سال، شب نیمه شعبان را مغتنم بشمارند.
مسأله ولادت حضرت مهدى علیهالصّلاةوالسّلاموعجّلاللَّهتعالىفرجهالشّریف، از این جهت هم حائز اهمیت است که مسأله انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دین مقدّس اسلام ترسیم شده است - دوران موعود آخرالزّمان؛ دوران مهدویت - ما به یاد بیاوریم، روى آن تکیه کنیم و بر روى آن مطالعه و دقّت و بحثهاى مفیدى انجام گیرد.
همه عقاید سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است. برادران و خواهران عزیز! این نکته بسیار مهمّى است. توجّه بفرمایید که ما امروز چقدر باید هوشیار باشیم! دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقرّرات اسلام رفتند - هر عقیده، هر توصیهاى از شرع مقدّس که در زندگى و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امّت اسلامى تأثیر مثبتِ بارزى داشته است - و به نحوى با آن کلنجار رفتند، تا اگر بتوانند، آن را از بین ببرند؛ اگر نتوانند، روى محتوایش کار کنند!
خوب، ممکن است شما بگویید که «مگر دشمن چهکاره است؟ چطور دشمن مىتواند عقاید اسلامى را کارى کند که از استفاده مردم خارج شود؟» نه؛ این خطاست. دشمن مىتواند؛ منتها نه در کوتاهمدّت، بلکه در طول سالهاى متمادى. گاهى دهها سال زحمت مىکشند، براى اینکه بتوانند یک نقطه درخشان را کور، یا کمرنگ کنند، یا نقطه تاریکى را به وجود آورند! سالهاى متمادى مىنشینند و پول خرج مىکنند! یکى زحمت مىکشد و تلاش مىکند، ولى توفیق نمىیابد؛ بعد از او کسان دیگرى مىآیند. روى عقاید دنیاى اسلام، از اینگونه کارها خیلى شده است. روى عقیده توحید، عقیده امامت و اخلاقیّات اسلامى - معناى صبر، معناى توکّل، معناى قناعت - کار کردهاند!
همه اینها نقاط برجستهاى هستند که اگر ما مسلمانان درست به حقیقتشان توجّه کنیم، تبدیل به یک موتور حرکتدهنده جامعه اسلامى مىشود؛ ولى وقتى روى آن کار کردند و آن را خراب و معناى آن را عوض کردند و در ذهنها به صورت دیگرى جا انداختند، همین موتور محرّک، به یک داروى مخدّر و خوابآور تبدیل مىگردد. اینگونه است!
در مورد ماجراى اعتقاد به مهدى موعود - یعنى اینکه در آخرالزّمان از خاندان پیامبر، شخصى ظهور مىکند که دنیا را از عدل، از دادگسترى و از نیکى پُر مىسازد و تبعیضها، ظلمها، سوءاستفادهها و فاصلههاى طبقاتى را از بین مىبرد - نیز خیلى کار کردهاند.
این عقیده که همه مسلمانان هم به آن معتقدند، مخصوص شیعه نیست. البته در خصوصیات و جزئیّاتش، بعضى فِرَق، حرفهاى دیگرى دارند؛ اما اصل اینکه چنین دورانى پیش خواهد آمد و یک نفر از خاندان پیامبر چنین حرکت عظیم الهى را انجام خواهد داد و «یملأاللَّه به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً»(1)، بین مسلمانان متواتر است. همه، این را قبول دارند. خوب؛ این عقیده از آن عقاید بسیار کارگشاست که من مختصرى راجع به آن عرض خواهم کرد. به دلیل همین که کارگشاست، دشمنان از یک طرف و البته دوستان نادان هم از طرف دیگر بر آن مىتازند. گاهى دوستان نادان، از روى نادانى و بر اثر بىتوجّهى، کارى مىکنند که هیچ دشمن دانایى به آن خوبى نمىتواند ضربه بزند!
حال بحث ما در مورد دشمنان داناست که سراغ این عقیده آمدند. من سندى را دیدم که مربوط به دهها سال قبل؛ یعنى اوایل ورود استعمار به شمال آفریقاست. کشورهاى شمال آفریقا، گرایش بسیارى به اهل بیت دارند. مذهبشان هر مذهبى از مذاهب اسلامى که هست باشد؛ اما محبِ اهل بیتند. در کشورهاى سودان و مغرب و غیره عقیده به مهدویّت خیلى پُررنگ است. آن زمان که استعمار وارد مناطقِ مذکور شد - که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - یکى از مسائلى که مزاحم استعمار شد، عقیده به مهدویّت بود!
در سندى که من دیدم، بزرگان استعمار و فرماندهان استعمارى توصیه مىکنند که ما باید کارى کنیم که عقیده به مهدویّت، بتدریج از بین مردم زایل شود! آن روز استعمارگران فرانسوى و انگلیسى در بعضى کشورهاى آن مناطق افریقایى بودند - فرقى نمىکند که استعمار از کجا باشد - استعماران خارجى، قضاوتشان این بود که تا وقتى عقیده به مهدویّت در بین این مردم رایج است، ما نمىتوانیم کشورهایشان را درست در اختیار گیریم!
ببینید، عقیده به مهدویّت چقدر مهمّ است! چقدر خطا مىکنند کسانى که به اسم روشنفکرى و به عنوان تجدّدطلبى مىآیند و عقاید اسلامى را بدون مطالعه، بدون اطّلاع و بدون اینکه بدانند چهکار مىکنند، مورد تردید و تشکیک قرار مىدهند! اینها همان کارى را که دشمن مىخواهد، راحت انجام مىدهند! عقاید اسلامى اینگونه است. خوب؛ حالا چرا این کار را انجام مىدهند؟
چند خصوصیت در عقیده مهدویّت هست که این خصوصیات براى هر ملتى، به منزله خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکى، امید است. گاهى اوقات دستهاى قلدر و قدرتمند، ملتهاى ضعیف را به جایى مىرسانند که امیدشان را از دست مىدهند. وقتى امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمىکنند؛ مىگویند چه فایدهاى دارد؟ ما که دیگر کارمان از کار گذشته است؛ با چه کسى در بیفتیم؟ چه اقدامى بکنیم؟ براى چه تلاش کنیم؟ ما که دیگر نمىتوانیم!
این، روح ناامیدى است. استعمار این را مىخواهد. امروز استکبار جهانى مایل است که ملتهاى مسلمان و از جمله ملت عزیز ایران، دچار روح ناامیدى شوند و بگویند: دیگر نمىشود کارى کرد؛ دیگر فایدهاى ندارد! مىخواهند این را به زور در مردم تزریق کنند. ما که در جریان خبرهاى تبلیغاتى و زهرآگین دشمنان قرار داریم، به عیان مىبینیم که اغلب خبرهایى که تنظیم مىکنند، براى مأیوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأیوس کنند، متدیّنین را از گسترش دین مأیوس کنند، آزادىطلبان و علاقهمندان به مسائل فرهنگى و سیاسى را از امکان کار سیاسى، یا کار فرهنگى مأیوس کنند و آینده را در نظر افرادى که چشم به آینده دوختهاند، تیره و تار جلوه دهند! براى چه؟ براى اینکه جوشش و امید را از این مجموعه انسانى که با امید کار مىکند، بگیرند و آن را به یک موجود مرده، یا شبیه مرده تبدیل کنند، تا بتوانند هر کارى که مایلند انجام دهند! با یک ملت زنده که نمىتوانند هر کارى بخواهند، انجام دهند. به یک جسم بىهوشِ مدهوشِ بىحسّى که کنجى افتاده است، هر کس هرچه دلش خواست، مىتواند تزریق کند؛ با آن هر کارى مىتوانند بکنند؛ اما با یک موجود سرحالِ زنده باهوشِ متحرّکِ فعّال که نمىتوانند هر کارى را انجام دهند!
یک ملت نیز همینطور است. با ملت مسلمان و انقلابى ایران - این مردمى که در سایه جمهورى اسلامى زندگى مىکنند - نمىتوانند هر کارى را انجام دهند. ملتى است بیدار، زنده، متوجّه که قدر خودش را مىداند، قدرت و عزّت خودش را مىداند، با دنیا آنطور که شایسته خود اوست، رفتار مىکند؛ نتیجه را هم مىبینید.
اگر ملتى براى خودش تحرّکى نداشت و ارزش و آیندهاى براى خود قائل نبود، دشمنان مىتوانند بیایند و برایش نقشه بکشند، به او توصیه کنند، به جاى او تصمیم بگیرند و عمل کنند! بدون هیچ مانعى این کارها را مىتوانند انجام دهند. این ناشى از عدم تحرّک است. عدم تحرّک، ناشى از عدم امید است. لذا سعى مىکنند مردم را ناامید کنند! شما بدانید.
امروز هر نفَسى و هر حنجرهاى که براى ناامید کردن مردم بدَمد و به صدا درآید بدانید که در اختیار دشمن است؛ چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمى که کلمهاى را در جهت ناامید و مأیوس کردن مردم روى کاغذ بیاورد، متعلّق به دشمن است. چه صاحب این قلم بداند، چه نداند، دشمن از او استفاده مىکند.
آن وقت اعتقاد به مهدویّت و به وجود مقدّس مهدى موعود ارواحنافداه، امید را در دلها زنده مىکند. هیچوقت انسانى که معتقد به این اصل است، ناامید نمىشود. چرا؟ چون مىداند یک پایان روشنِ حتمى وجود دارد؛ برو برگرد ندارد. سعى مىکند که خودش را به آن برساند.
پس، عقیده این است. البته وقتى نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، مىکوشند آن را در ذهنهاى مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند امام زمان مىآید و همه کارها را درست مىکند! این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور محرّکى به یک چوب لاى چرخ است؛ تبدیل کردن یک داروى مقوّى، به یک داروى مخدّر و خوابآور است.
امام زمان مىآید انجام مىدهد، یعنى چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنى؟ شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمىشود شروع کرد! جامعهاى مىتواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مىشود. چه علّتى داشت که بسیارى از انبیاى بزرگ اولىالعزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینهها آماده نبود. چرا امیرالمؤمنین علىبنابىطالب علیهالصّلاةوالسّلام در زمان خودش؛ در همان مدّت کوتاه حکومت با آن قدرت الهى، با آن علم متّصل به معدن الهى، با آن نیروى اراده، با آن زیباییها و درخشندگیهایى که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیههاى پیامبر اکرم درباره او - نتوانست ریشه بدى را بخشکاند؟
خودِ آن بزرگوار را از سر راه برداشتند! «قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله(2)». تاوان عدالت امیرالمؤمنین، جان امیرالمؤمنین بود که از دست رفت! چرا؟ چون زمینه، زمینه نامساعد بود. زمینه را نامساعد کرده بودند. زمینه را زمینه دنیاطلبى کرده بودند! آن کسانى که در اواخر یا اواسط حکومت علوى مقابل امیرالمؤمنین صفآرایى کردند کسانى بودند که زمینههاى دینیشان زمینههاى مستحکم و مادّه غلیظِ متناسبِ دینى نبود. عدم آمادگى، اینطور فاجعه به بار مىآورد!
آن وقت اگر امام زمان علیهالصّلاةوالسّلام در یک دنیاى بدون آمادگى تشریف بیاورند، همان خواهد شد! باید آمادگى باشد. این آمادگى چگونه است؟ این، همانى است که شما نمونههایى از آن را در جامعه خودتان مشاهده مىکنید. امروز در ایران اسلامى چیزهایى از درخشندگیهاى معنوى وجود دارد که در هیچجاى دنیا نیست. تا آنجایى که ما خبر و گزارش و اطّلاع داریم؛ از قضایاى دنیا بىخبر هم نیستیم.
امروز در کجاى دنیا جوانانى پیدا مىشوند که روى شهوات نفس و روى مادّیگرى پا بگذارند و سراغ معنویات بروند؟ البته گاهى یک جوان، دو جوان، یا یک آدم استثنایى گوشهاى هست - همه جاى دنیا پیدا مىشود - اما اینکه عدد عظیمى از یک نسل، اینطور باشند، کجاى دنیا هست؟ هیچ جا؛ اینجا هست! بعضى خیال مىکردند که مخصوص دوران جنگ است. البته در دوران جنگ، زمینههاى مناسبترى بود، برجستگى آن هم بیشتر بود؛ لیکن اینطور نیست که بعضى خیال مىکردند. امروز هم هستند. امروز جوانان خوب، جوانان مؤمن، حزباللهى، با گذشت از شهوات نفسانى و انسانهایى که داراى گذشت از پول و کسب ثروت و درآمد باشند، زیاد هستند؛ در حالى که البته عدّهاى هم به دنبال این امکانات مىدوند و فضا را خراب مىکنند! عدّهاى با بلندنظرى، باتقوا و با بىاعتنایى به این زخارف، حرکت مىکنند. اینها مخصوص این کشور است. پس مىشود قدم به قدم به سمت صلاح پیش رفت.
زنان نیز همینطور. شاید بشود گفت که مجموعه زنان کشور ما از همه جاى دنیا بهترند. وقت کار که مىرسد - کار سیاسى، کار فرهنگى و کار تشکیلاتى - جلو هستند؛ وقت جهاد که مىرسد، فرزندان خودشان را به دست خودشان به جبهه مىفرستند و وقت خانهدارى و تربیت اولاد که مىرسد، کدبانوهاى خانهدارند!
همه اینها در دنیا کمیاب است. اینها خیلى ارزش است؛ اینها تربیت اسلام است؛ اینها همه امیدبخش است. همینها موجب شده است که بحمداللَّه امروز نتایج مثبت را هم مىبینید. البته ما همیشه این را گفتهایم، بارها تکرار کردهایم؛ حال خود ملت ایران، تدریجاً عزّت سیاسىشان را در دنیا مىبینند. ما همیشه مىگفتیم که بحمداللَّه ملت ایران - و به تبع ملت ایران، دولت ایران و مسؤولین کشور - در سطح دنیا عزیزند.
بعضاً در گوشه و کنار، پوزخندى مىزدند که «بله؛ مرتّب از مردم خودتان، از کشور خودتان و از خودتان تعریف کنید!» بفرمایید؛ امروز همه این را مىبینند. این کنفرانس را دیدید! قبل از کنفرانس هم قضایاى دیگرى بود که ملت ایران آنها را مشاهده کرد. بحمداللَّه این کشور، کشورى عزیز و مقتدر است؛ کشورى است که دشمنانش هم اعتراف مىکنند که برجسته و داراى ملتى بزرگ است و مسؤولینش بااخلاص، مؤمن، علاقهمند و تابع اسلامند. همه اینها از برکات است.
پس مىشود زمینهها را فراهم کرد. وقتى چنین زمینههایى انشاءاللَّه گسترش پیدا کند، زمینه ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه نیز پدید مىآید و مسأله مهدویت - این آرزوى دیرین بشر و مسلمین - تحقّق مىیابد.
امیدواریم که ملت ایران، مشمول توجّهات آن بزرگوار باشند. انشاءاللَّه همه شما و همه ما، هم این توفیق را پیدا کنیم که روزى در رکاب آن بزرگوار باشیم، براى خدا تلاش و مجاهدت کنیم، در مقابل چشم آن بزرگوار، در راه خدا جانمان را از دست بدهیم و به فیض شهادت برسیم - که بزرگترین شرف و افتخار است - و هم تا قبل از ظهورشان، در زمان غیبت، خداى متعال توفیق دهد که ما سربازان آن بزرگوار، متوسّل و متذّکرِ آن بزرگوار باشیم و اُنس و رابطه قلبى و روحى با آن بزرگوار برقرار کنیم. اگر شما از این طرف اُنس داشتید، از آن طرف هم جلب توجّه، جلب تذکّر و جلب لطف و محبت خواهد شد. امیدواریم انشاءاللَّه همه مشکلات، همه موانع و همه سختیها و رنجها، به برکت این ارتباط طرفینى، با فضل الهى و با دست قدرت پروردگار از بین برود.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
منبع : .www.khamenei.ir
کلمات کلیدی :